عشق (پارت ۴۴)

ته: عشقمممم
ته: عزیزممم
ته: بیب
ته: یوناااااا
ته: مینجیییی
ته: خانوم کیممم
ته: خانوم پارکککک
متوجه به برگه رو آینه میشم، برش میدارم ، انگار نامس بازش میکنم و شرو میکنم به خوندن
{ مستر پارک و کیم تهیونگ اگه پرنسساتونو میخوایین بهتره بدون اسلحه و بادیگار و با ۵۰۰ هزار میلیارد دلار (کمت نباشه؟😑) به آدرس پایین صفحه بیاین وگرنه نه تنها این خوشگل خانوما باید از این دنیا خداحافظی کنن بلکه آبروتونم به باد میدم، سر تیتر همه سایت ها و خبر ها : بی تی اس مافیاس! هه آره، راستی فقطم ۲۴ ساعت وقت دارین، میبینمتون، بای }
با خوندن نامه به شدت نگران و عصبی میشم پس میام بیرون و نامه رو میدم بهش
جیمین: چرا عصبی؟ دخترا کجان؟ این چیه؟ * تعجب *
ته: حرف نزن جیمین فقط بخونششش *یکم بلند *
هی یه کلمه میخوند چشاش درشت تر میشد ، آخرش با عصبانیت داد میزنه
جیمین: کدوم خریی همچنین گ*وهی خوردههههه * داد *
ته: خودم میکشمش *حرص*
جیمین: با دستام خفش میکنم *حرص*
توجه همه جلب ما میشه اعضا میان پیشمون
اعضا: آروم ترررر.... چیشده؟ *تعجب*
نامه رو میدیم دست نامی و اون یکم بلند میخونه که بقیه اعضا هم بشنون ولی با سکوتی که بود فک کنم بقیم شنیدن
نامی: الان همه رو آماده میکنم
یونگی: آرامش خودتونو حفظ کنین، این کارا چیه؟ بذار من خودم قشنگ سرشونو میذارم رو سینشو بعدم کله پاچه درس میکنم تحویل سگای خودشون میدم بخورن کیف کنن، سگای ما ممکنه مسموم شن ، گ*وه خوردن به زن داداشای من دس میزنین کثافتاااااا ( غیرت فقط یونگی 🔥🤌🏻😂 فقط از کجا میدونه کله پاچه چیه؟😂)
جیمین و ته: *لبخند رضایت*
ته: همه سر جاهاتون مستقر و مخفی شین، فقط منو جیمین باید بریم
همه تایید کردن و آماده شدیم رفتیم سمت آدرس.....


حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin